با هم حرف میزدیم که بدون هیچ دلیلی حرفمون به سنگ و شیشه کشید.
از من پرسید: تا حالا شده که یک سنگی به شیشه دلت بخوره و اون رو بشکونه و بعد روش راه برن تا خورد خورد بشه؟
گفتم: برام اتفاق افتاده . ولی من باز این تکه های قلب شکسته ام را کنار هم چیده ام و قلبی تازه درست کرده ام . ولی آن سنگ باز دلم را شکست. این بار راحت تر. چون دلم ترک داشت
پرسید: و آخر؟
گفتم:و من مثل کودکی که شوق زندگی در دل کوچک اش می درخشد دوباره تکه های قلبم را جمع کرده ام و به هم چسبانده ام و در انتظار آن سنگ نشسته ام
بارانی باشید...
اگه زیاد ترکاش ریز باشه نمیشه تکه هاشو درست چسبوند..
اگه روش راه برن و حسابی خورد و به عبارتی پودر بشه چی؟
سلام سلام
دل خیلی بزرگه
به ظرفیت ادم ها بستگی داره
شکستنی در کار نیست
شاید بشه گفت مثلا مجروح بشه
ولی دلی که بزرگه و عاشقه هیچ وقت شکسته نمیشه
چون عشق خدایی هست
اصلا به دنیا اومدیم تا عاشق باشیم
همونطور که هر زمان و در هر مکان از عشق خدا بهره میبریم ولی درک نمیکنیم
کاش دستی از مهر بود تا غبارهای غم را از پنجره ی دلم می زدود ........ نذار تنها بمونم...