همیشه از اینکه عاشق بشم میترسیدم.اگر چه عاشقت بودم ولی سعی داشتم مخفی کنم.حتی از خودم.به خودم میگفتم که نه عاشقش نیستی فقط دوستش داری.ولی بعضی وقتها احساسم از دوست داشتن بیشتر میشد.این موقع ها به خودم میگم خوب حتما خیلی خیلی دوستش داری در حالی که میدونستم این احساس خیلی بزرگتر از دوست داشتن است.هرکسی هم که میگفت عاشقی میگفتم نه فقط دوستش دارم .چند بار بهت گفتم که عاشقتم ولی یا زیاد جدی نبود یا اینکه روی حرفم تاکید نکردم.نمیخواستم عاشقت باشم چون میدونم یک روزی تنهام میزاری.ولی دیگه خسته شدم.میخوام فریاد بزنم که عاشقت هستم.حتی اگر تا ابد تنهام بزاری.عزیزم اینقدر خوبی که دوست داشتن لایقت نیست.هر چند عشق من هم برای فرشته ای مثل تو کمه ولی بیشترین چیزی که میتونم بهت بدم همینه.ببخش اگر کمه.ببخش اگر باز هم مجبوری مثل همیشه سلیقه ی بد منو تحمل کنی و هدیه ام رو قبول کنی!!!!!
هرگز تو را فراموش نخواهم کرد
حتی اگر مرا از یاد ببری
و هرگز از تو رنجور نخواهم شد
چرا که دوستت دارم
دیوانه وار عاشقت شدم
چرا که مهربانی را در تو دیدم
با چشمانت وجودم را دگرگون ساختی
و اگر تو نبودی هرگز عاشق نمی شدم
سوگند که وجود تو در سرنوشت من نوشته شده است
و اگر با مژگانت اشاره ای کنی
فرسنگها را خواهم پیمود
چرا که شب عشق بسیار طولانی ست
و قلبم در آرزوی تو می سوزد
آنگاه که از برابر دیدگانم دور شوی
خورشید وجودم پنهان می گردد
ابر های غم و اندوه مرا در بر می گیرد
و به دنیای غریبی می برند
همیشه در قلبم حضور داری
عشقت زندگیم را گلباران کرده است
تمامی این دنیا را با قلبی پر از رمز و راز در کنارت طی کرده ام
بارانی باشید...
به نام خدا
سلام
وبلاگ خوبی داری.
امیدوارم موفق باشی.
سری هم به من بزن.
به به بعد از مدتها اومدی. ما رو که خوب فراموش کردی. خیالی نیست. دنیای غریبیه.
پس بالاخره به این نتیجه رسیدی که انگار عاشقش بودی یا شایدم هنوز هستی! راستی اون، وبلاگت رو میخونه؟
عاشق بودن چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود!
هی روزگار
چی بگم؟
چی بگم که این اتیشه عشق که تو قلب روشن بشه بدجوری میسوزونه خوشحالم که عشق رو تجربه کردم
خوشحالم که عاشقم
برات آف گذاشتم. منتظر جواب هستم.
اینو مینویسم که دوباره مسنجر باعث سوءتفاهم نشه بینمون.
هرآنکه گنج قناعت به گنج دنیا داد
فروخت یوسف مصری به کمترین ثمری...
وبلاگ قشنگی داری. زیبا مینویسی. امیدوارم که ادامه دهی و پیشرفتت روزافزون باشد.
دی پیر میفروش که ذکرش بخیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد