مطلبی از وبلاگ « ناقوس »

سلام دوستان.امیدوارم همتون خوب باشید.
شما رو نمیدونم ولی بارها برای من اتفاق افتاده که با بعضی ها اولین جملات که رد و بدل کردم کل کل و دعوا بوده ولی بعد طرف مقابل تبدیل به یکی از دوست های صمیمی ام و یا تبدیل به کسی شده که رابطه خوبی باهاش برقرار کردم.امروز میخوام یکی از این دوستان رو بهتون معرفی کنم.وقتی با این دوست آشنا شدم که تقریبا اولین مطالب وبلاگش رو داشت مینوشت و مطلبش هم در مورد حقوق زنان بود.سر این موضوع ما تقریبا بحث طولانی با هم داشتیم که همینجا اعلام میکنم که من تقریبا کم آوردم.ولی نوشتن از این دوست یک دلیل دیگه داره که الان عرض میکنم( ا چرا هولم[غلط املایی نگیریدها] میدی!!!!!!!).امروز وقتی به وبلاگ این عزیز که اسم اینترنتی(یا غیر اینترنتی) شون «خاتون» است سر زدم یک وطلبی رو دیدم که مدت ها بود میخواستم خودم بگم.ولی چون خودم رو در حد نوشتن در این مورد نمیدونستم بی خیالش شدم.وای حالا که «خاتون» جان این زحمت رو کشیدن من با اجازه ایشون این مطلب رو اینجا میزارم.به وبلاگ بسیار زیبای
ناقوس که حرفهای زیبای «خاتون» جان رو در دلش جای داده حتما سر بزنید.



شوی پر چونه

هر زمان تلویزیون های فارسی ماهواره ای hotbird را از روی کنجکاوی بررسی می کنم می فهمم که چقدر از ما دورند وبا ما غریبه . جدا از فرهنگ ،اجتماع ،سیاست ومسایل داخلی ما.این شبکه های تلوزیونی لوس آنجلسی و آلمانی و غیره hotbird هیچ سنخییت ونقطه اشتراکی با دردها و رنج های ایرانیان ندارند . متاسفانه این شبکه ها جدا از ملت ایران ولی همسو با حکومتند.
 فکر نمی کنم ایرانیان خارج از کشور وقتشان را با این اراجیفی که پخش می شود،هدر بدهند؛ چون آنها می دانند که اینها حرفی برای گفتن ندارند . ولی متاسفانه در ایران هم از روی ناچاری وهم ناآگاهی تعدادی از مردم بیننده این برنامه های  مزخرف هستند و یا کسانی هستند که از دیدن آخوند خسته شده اند وحاضرند هر چیزی غیر از آخوند ببینند . غافل از آنکه این شبکه ها هم به اندازه آخوندها برای مردم ایران مضرند ( و شاید هم بیشتر مضرند) وبه حال حکومت مفید. در این تلویز یونها چیزی جز شو، یا تبلیغ برای  وسایل آرایش ،  کرمهای ساخت خودشان ، فالگیری ، جراحی از جمله : بالا وپایین یا گرد وسفت کردن پستان زنان ، بالا وپایین بردن بینی ، کاشت ابرو ، کشیدن پوست صورت زنان به این طرف وآنطرف اگه ذره بین هم بیاندازی پیدا نمی شود. واما بدتر از همه اینها، تبلیغ برای عرب های شیخ نشین خلیج همانند دبی که دختربچه های کم سن وسال ما را آزادانه با اطلاع دولتشان به حراج می گذارند تا برای شبی از باکرگی کودکانمان ، عربهای خر ولی پولدار به دید من به پستی برسند واز دید خودشان از کودکانمان کام بگیرند،است . آنها بطور آشکار برده داری جنسی را رواج می دهند . و شبکه های لوس آنجلسی ما تبلیغ آنها را ، بنازم تلویز یو نهای لوس آنجلسی مان را در قلب امریکا .

 ***** 

اینها از فقر ، اعتیاد ، بیکاری ، فساد ودیگر مسایل اجتماعی ، اقتصادی وسیاسی روز ایران بی خبرند. کشته ومثله کردن یک فعال کرد سیاسی و بدنبال آن حکومت نظامی ، کشتار ودستگیریها کردستان غافلند. از اهواز،از اکبر گنجی ها ، محمدی ها ، زرافشانها ودیگر زندانیان سیاسی بی خبرند. از 18 تیرها و تحصصن ها ، از ضرب وشتمها وآزارهای جنسی در زندانها غافلند. نمی دانند معصومه شفیعی ها با همه دردها ورنج هایشان  کجای ایرانند. از اعدامهای کودکانمان بی خبرند. واصولا نمی خواهند که خبردار باشند. اینها می خواهند مردم را با مزخرفاتشان سرگرم کنند وشاید جیره خوار همینها....

برنامه دکتر مظاهری در یکی از شبکه ها با وقاحت کامل زنان  مارا تشویق به جراحی های زیبایی پی در پی می کند. وبا گفتن جملاتی از قبیل عزیزم ، آره قربونت بشم،با پیامش ، که زنها باید زیبا باشند وبرای آن تلاش کنند، نوجوانان ما را می فریبد.آنها را با دغدغه های زیبا بودن به جامعه راهنمایی می کند. می گوید برای یک زن زشت است که پستانش شل شود واو بلافاصله در صدد جراحی آن برنیاید. او پسشنهاد می کند که آره عزیزم ما انواع مدلهای روز پستان را داریم . بیایید و انتخاب کنید.

*****  

 آری به درک که ما زنان  جه جایگاهی در ایران داریم وکجای کاریم. فعلا دغدغه ما باید بالا وپایین بردن پستانهایمان یا کج وکوله کردن بینی مان باشد یا فعلا جیب آقایان وخانمهای جراح ودلال کرمها را پرتر وپرتر کنیم . دیشب باز سری به این شبکه ها زدم. شانشی به   IPN  نگاه کردم.  پسری که تند وتند داشت حرف می زد. حدودا ساعت دوازده ، دوازده ونیم شب بود. برنامه ای به اسم شوی پر چونه با مجری گری احمقی به تمام معنا عقده ای  به اسم بهروز. موضوع برنامه این بود که چرا مردان با زنان با کره و اورژینال ازدواج می کنند؟ تلفن های نیز از ایران به این برنامه جلوه ای بیشتر داد. بهروزخان تاکید کردند که پشت این برنامه چند روانشناس وجامعه شناس است پس به حتم حرفهای من از آیات قرآن هم مستند تر است !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

این آقا پسر عقده ای ابتدا با فروریختن عقده های جنسی خود شروع کرد. قبل از بیان جملاتی ازآن برنامه از همه مردم بخصوص زنان معذرت می خواهم . واین حرفها را فقط وفقط در خور شان ومنزلت بهروز خان وگرداننده گان شبکه اش میدانم و  فقط جهت آگاهی شما عزیزان خلاصه ای از صحبت های غیر انسانی عنوان شده در آن برنامه را برایتان بازگو می کنم :"چرا زنان در ایران ، اروپا،امریکاو...  بارهاوبارها مجانی به مردان می دهند ولی وقتیکه مردی میخواهد با آنها ازدواج کند. در مقابل دادن به همسرانشان پول می گیرند. حالا این پول چه نقدی باشه چه بصورت خوراک ، پوشاک ویاهزینه های دکتر و...در ضمن مردی که پول میدهد وجنس می خرد چرا جنس دست دوم یا حالا صد بار استفاده شده بخردچرا باکره ودست نخورده برای خودش نخرد. اصلا هم مهم نیست که خودش قبلا چکار کرده چون دارد پول می دهد وجنس نو می خرد. حالا این جنس های باکره ودست نخورده دارای قیمتهای متفاوتی می باشد. هرچه از ظاهر ( صرفا ظاهر زن، چون این حیوانها از زن فقط جسمش را، واز جسمش فقط اندام جنسیش را می شناسند) بهتر وزیباتری برخوردار باشند قیمتی بالاتر، وهرچه زشت تر و درب وداغون ترقیمتی کمتر می پردازند. زنان که چیزی غیر از همخوابه شدن با مردان ندارند. جد یدا، قبل از ازدواج دختران مجانی می دهند پس باید به شوهرانشان هم مجانی بدهند زنان که نقش مثبت دیگه ای در جامعه ندارند. کارهای منزل را هم انجام نمی دهند. زنان غیر از دادن کار دیگه ای ندارند. ازدواج هم صرفا تجارت است. برای مردان چیزی جز سکس نداردو برای زنان چیزی جز دادن به مردان با این تفاوت که بعضی از زنان به صورت خصوصی و بعضی دیگر عمومی می دهند.این برنامه مبتذل با هر هدفی ، مایه ننگ وشرمساری شبکه IPN وکارکنان آنست. این انسانهای سرخورده وبی شرم ، گستاخ و در اوج حماقت،با قدمت فکری در حد دایناسورها و خوشبختانه مانند آن ها انقراض یافته ، مثلا می خواهند از مسایل اجتماعی ایران سخن به میان آورند.

   « ابلهی کو عقل و هوشش گم شود      کدخدای خانه مردم شود »

 

ابلها مردا ، که تو هستی ....

*****

این برنامه که مثلا  روانشناسان وجامعه شناسان عقده ای وغافل آن را هدایت میکردند وصدایشان از جایی گرم مانند کاهدانی مغزشان بلند می شود؛ به خود اجازه می دهند که هرگونه توهینی را به مردم ایران روا دارند . مخصوصا زنان ما را جنس و کالایی برای سکس مردان معرفی می کنند. می خواهم به این بی خبران گوشزد کنم، که نیم نگاهی و نه بیشتر،به سنت ،  رسومات رایج ،فرهنگ و ممهم تر از هر چیزی ، قانون اساسی ایران در خصوص زنان بیندازند و بدانند که پایه گذار وتدوین گر همه این سنت ها وقانون ها مردان بوده اند نه زنان . این جامعه ی مردسالاراست که بایست جوابگوی فرهنگ نادرست وغلط جامعه باشد . این دایناسورهای انقراض یافته ، که از انسان به سان حیوانی پست و مانند خودشان سخن می گویند ، قابل ترحمند وباید به حالشان گریست. آنان زنان را با دست خوردگی یا باکرگی( و به قول آن مردک احمق دادن و ندادن) می سنجند و بس. چقدر شبیه اند به اهالی سوسمارخوارحجاز که در دوران جاهلیت و کمی بعد از آن، درون ناتوان و پرازعقده های شان را در حمله به ایران و گرفتن تمتع از زنان ایرانی و فرافکنی حقارت های شان به ایرانیان نشان دادند . زنان ایرانی را طوری مورد اتهام قرارمی دهند که انگار همه قدرت خانم رایس را دارند آن هم در جامعه آخوند زده ایران . غافل از اینکه هنوز در ایران دختربچه های ده، دوازده ساله که خود کودکی بیش نیستند،هم باید زن باشند هم مادر،وهم اینکه هر شب توسط شوهرانشان مورد آزار وتجاوز جنسی قرار گیرند. بدا به حال ما که شما ما را به نقد بکشید،بدا. خاک بر سر مملکتی که تو، بهروز خان، منطق و فلسفه ی زندگی و عشق و اجتماع و روابط اش را می خواهی تدوین کنی . تو آنقدر در حماقت ات فرو رفته ای که تنها و تنها احساس قابل ترحم بودن و تلاش برای سپردنت به دوستان روانشناس و روانکاو( برای کشف احتمالا یک نوع بیماری جدید روانی) را دردل به وجود می آوری . برای ام جالب است بدانم زمانی که پای ات به ینگه دنیا رسید، درونت ازدیدن برابری انسان ها در حقوق شان چگونه رمید؟ چگونه منطق های هزاران ساله ی آخوندی درون ات، شوکه شدند؟  بدانید که بازنده شمایید نه ما. جنبش روشنفکری هم در بین زنان وهم مردان در ایران قویترازهزاران جامعه شناس پشت سر تو و امثال تواند. شما با انسان بودن انسان مشکل دارید وبس.



دوست دارم نظراتتون رو در مورد این مطلب بدونم.بی خبرم نگذارید.


بارانی باشید...

نظرات 16 + ارسال نظر
رضا از کلبه گیتار یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:57 ب.ظ http://kolbeyeguitar.tk

سلام..فکر میکنم اولین باره که با بلاگ شما آشنا میشم ..خیلی از آشنایی با شما خوشحالم
من آهنگسازم و تصمیم گرفتم آهنگایی رو که ساختم تو بلاگم بزارم ..دوستان هم لطف میکنن میان گوش میدن و نظر میدن ..خوشحال میشم اگه شما هم تشریف بیارین و در مورد آهنگای من نظر بدین...فعلا یا حق


کاکتوس دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:18 ق.ظ http://cactus.blogfa.com

وای از این مردک بهروز نگو که حال منو بهم میزنه. یکی دو بار که برنامه اش رو دیدم حیفم اومد از وقتم که تلف این بی مقدار بشه. جالبه که هر خزعبلی که دوست داره میگه و اگه کسی نظر مخالفی داشته باشه، در نهایت گستاخی و بی ادبی تلفنش رو قطع میکنه. هر چی از بی شخصیتی این آدم بگم کم گفتم. و هر چی از بی ادبی و جسارت کلامش بگم هم کم گفتم. فقط دکون باز کرده برای چهار تا مثل خودش که حرفای مزخرفشون و خاطراتشون رو برای هم تعریف کنن. مهران (مدیر آی پی ان) هم کلی ذوق مرگه که چه برنامه ی پر بیننده ای گذاشته.
در مورد صحبتهای خاتون هم چی بگم که نگقتنم بهتره. همه جوره موافقم.

مصطفی دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:13 ق.ظ

با عرض سلام خدمت پلاناریای عزیز و با عرض پوزش به خاطر برخی کلماتی که در این کامنت به کار خواهم برد. به نظر من اینهایی که نوشته شد اراجیفی بیش نیستند. کسانی که برای خود ورمی‌دارند هر دروغی رو سر هم کرده و به اسم سیاست تو کله چند تا احمق می‌کنن و اون‌ها هم خیلی ساده باور می‌کنن. حتی یه بار هم از خودشون نمی‌پرسن اینایی که بهمون گفتن مدرکش کجاس؟ اصلاْ واسه این حرفا مدرکم وجود داره؟‌ هرکس می‌خواد ادعای سیاست و سیاست‌بازی رو بکنه ورمی‌داره دو تا مطلب ضدنظام می‌گه و به خیال خودش می‌شه سیاسی (مثل اکثریت دانشجوهای ما). واقعاْْْ وای به حال این ملت اگه چنین روشنفکرهایی داشته باشن. آخه یکی نیست بگه خواهر من. شما کدوم بچه رو دیدی که اعدام کردن؟ اصلاْ‌ می‌دونی اکبر گنجی واسه چی زندانه؟ اصلاْ‌ می‌دونی تو کشورای دیگه در برابر کودتاهای مردمی چه واکنش‌هایی نشون می‌دن؟‌‌ (نمونه‌اش همین محمدرضای پست)؟ شما با نظام مشکل داری؟ مسئله‌ای نیست. می‌تونی نقدش کنی. ولی با دلیل و مدرک. این چرت و پرتا رو فکر نکنم حتی یه نفر هم که فکر کنه قبول داشته باشه چه برسه به ... !!!!!!!!
درمورد عرب‌ها هم جریان پان‌ایرانیستی‌ای که از زمان رضا شاه پایه‌ریزی شد خدا رو شکر کاملاْ جواب داده و الان شاهدیم که ملت به هر بهانه‌ای که شده هرچی رو که می‌خوان به عربا نسبت می‌دن. اگر ملت ایران یکم (فقط یکم) فکر می‌کرد روزگارش اینچنین نبود.
ببشخید پلاناریای عزیز که اینهمه چرت و پرت تو وبلاگت نوشتم.

ع.سربدار دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 05:04 ق.ظ http://paradias.blogsky.com

با سلام ودرود بر شما دوست عزیز نویسنده مطلب وب وسلام به دوست عزیز کامنت گذار.
باید به عرض برسونم که مطالب دوست ما نه که نقد بلکه هجوی بیش نبود .بحث روشنفکری وروشنفکر بازی نیست ؛اینجا هم محکمه نیست که با مدارک مستند وقابل رویت متن نوشت.خود شما میدانید اکبر گنجی کیست.
بحث حاکمین نظام مقدس جمهوری اسلامی است.نه اسلام
که نقض کننده آیات قران کریمند؛که لا اکراه فی الدین؛بحث سخن مولای وسرور آزادگان زمانه امام حسین است که اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید.وشما دوست من میدانید
دین یعنی چه؟دین یعنی شریعت ؛راه ؛روش.آزاد اندیشی در این بلاد جرم است وهر که بر خلاف رای آقایان حرفی بزند کافر به دین و مفسد فی الارض است.
عزیزم با کشتن واعدام دین در جامعه تزریق نمی شود؛پیام آور آزادی حضرت محمد(ص) بدون قطره ای خون مکه را فتح کرد
وگناه تمامی قوم قریش را بخشید.
اینها درس است . چرا عبرت نمیگیریم.در تمام دوران پنج ساله شیر مرد ویگانه احتر تابناک بشریت مولا علی یک نفر زندانی سیاسی وجود نداشت.علی بزرگ در یک شب چهل هزار ا ز
حافظین قرآن را کشت خوارج که ها بودند.جز شب تا به روز
در عبادت جهل خویش.
امید که روزی در این تنها مملکت شیعی دنیا شعور وفهم زنان ومردان ما به حدی برسد که بین حق و باطل را تمیز وتشخیص دهند و عادلانه به قضاوت بر خیزند.
بدرود تا دیداری دیگر بدون تعصب ودگم بودن

کاکتوس دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:31 ب.ظ http://cactus.blogfa.com

سوء تعبیر نشه یه وقت. موافقت من با حرفای خاتون فقط در مورد اون قسمتی بود که ایشون در مورد شوی پرچونه صحبت کرده بودن. باقی قضایا به من مربوط نمیشه. الله اعلم...

چماق دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:26 ب.ظ http://koshteman.blogsky.com

«هر گاو گند چاله دهانی،//// آتشفشان روشن خشمی شد»
پلاناریای خوب. ممنون از درج این مطلب نغز وپراز«دریافت وپاس داشت انسان»که خاتون عزیز نوشته. دنیای ارتباطات عجب لعبتی شده. بسوزند و بپوسند و بمیرند آنهاییکه تو و خاتون و دیگرانی مانند شما را به « اراجیف گویی » و«دروغ بافی»به اسم سیاست که «چند تا احمق»را فقط راضی می کند، متهم می کند .
من به خوبی اینها را می شناسم . در منظر اینها، نوشتن وابراز عقاید ونظرات در ذات خود جرم است وحکم اش، تکفیر وسنگسارو لب دوزی وزبان بری. اینان آرزوی آن را دارند که ای کاش هنوز دوران سرب مذاب بود و چنگگ. این دفعه من از مصطفی می پرسم«اکبر گنجی واسه چی زندانه»؟ این اصطلاح بی معنا ومضحک « کودتای مردمی» را از کجا آورده ای؟
از مصطفی میپرسم که نظرت در مورد اینکه اکبر گنجی وتمام همفکران اش را در جلو کاخ رهبری، تکه تکه کنند وهر تکه از بدن شان را در گوشه ای از تهران ( به مانند هم کیش های تاریخی رهبر معظم) ، بر سر نیزه کنند تا به قول تو دیگر «کودتا » چیان «مردمی» تا جان در بدن دارند، جرات تفکر واندیشیدن وبیان آنها را نکنند،چیست؟ نظر او را می پرسم در مورد « دروغ » بسیار بزرگی که رسانه ها ساختند؟ منظورم عکس های انتشار یافته تن مثله شده « شوانه قادری » در مهاباد . احتمالا به نظر تو همه این عکس ها مونتاژ شده همان دروغ گویان مورد نظرت است . البته که احتمالا اعدام دو کودک ( با این توضیح که در پیمان نامه حقوق کودک_منتشر شده توسط دروغ گویان این دفعه جهانی مورد نظر تو _ منظور از کودک هر انسان دارای کمتر از 18 سال است و نه مانند هم فکران تو که احتمالا 9 ساله ها را هم زن خاطره شب زفاف شان می دانند ) در مشهد را به جرم رابطه جنسی با هم جنس شان را هم در شبکه جهانی ندیده ای . بسیار مایلم بحث را بیشتر ادامه دهم،اما شاید حوصله و موقعیت کامنت دیگر ظرفیت آن را نداشته باشد .ادامه این بحث را در وبلاگم خواهم نوشت تا با هم شروعی بر مبحثی باشیم، گم شده در فرایند حکومت جور جمهوری اسلامی: " انسان " .
راستی به رغم تمام نقدهایی که دارم، از سربدار عزیز نیز تقدیر می کنم . چرا که بستگی اش به مذهب نتوانسته جلوگیری کند از پایبند بودن اش به « انسان ».

از بابت خودسانسوری کاکتوس هم متاسفم . یکی از روحبات اصلی ایرانی ها فرار از من بودن شان است و این از کمبود اعتماد به نفس ماست .

مصطفی سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:34 ق.ظ

با عرض سلام مجدد خدمت پلاناریای عزیز و دوست عزیزمان ع.سربدار و سایر دوستانی که منو از محبت‌هاشون شرمنده کردن. والا جناب سربدار. شما بهتره از همون اول تکلیف رو مشخص کنین. همین خود اکبر گنجی روزی پاسدار بود و همین حرف‌هایی رو که الان به سایرین می‌چسبانند قبلاْْ به ایشان نیز وصله بود. چطور ایشون از وقتی که اعلام کرد که رهبری را قبول ندارد اینقدر عزیز شد و گذشته‌اش فراموش؟ همین اکبر گنجی در تهران معروف شد به نسل‌کش. چیزی که در مورد سایرین امروز گفته می‌شود. حالا با یک اعتصاب ایشان امام و پیغمبر شدند؟
درمورد بحث دینی کاملاْ قبول دارم که تندروی‌هایی شده. ولی از طرف چه کسانی بوده؟ کسانی که خود را مسلمان می‌دانند و لاغیر. ولی این مطلب درمورد رهبر هم صحیح است؟ آیا خود رهبر نبود که درخواست بازخوانی مجدد پرونده‌ی دکتر آقاجری را داد؟ آیا خود او نیست که هر چند وقت یکبار از منادیان اسلام می‌خواهد که امروزی تفکر و اجرا کنند؟ آیا همو نیست که هیچگاه موافق تندروی نبوده و زمانی که درمقابل بسیجیان سخنرانی کرد (۱۹/۴/۷۸) گفت حتی اگر عکس من را هم پاره کردند شما حرفی نزنید؟ آیا ذره‌ای از این در حکومت‌های سابق قابل مشاهده بود؟‌ دیگر اسناد ساواک و بازماندگان شکنجه‌های آن به هیچ‌وجه قابل چشم‌پوشی نیستند. گویی که عده‌ای آن را نیز توهم می‌دانند ولی اگر شما پدری داشتید که فقط برای فرار از مجازات‌های ساواک نیمی از عمر خویش را در عراق (کربلا و نجف) می‌گذراند مسلماْ هیچگاه کتمانش نمی‌کردید.
درمورد اعدام اصلاْ موافق نیستم و خیلی مایلم که مدرک ببینم گویی که فرمودید اینجا دادگاه نیست ولی عقل بشر که دادگاه هست. دادگاه تممیز خوبی از بدی و خیر از شر و عقل بر دلالت بر مدرک تاکید دارد.
ممنون که قدرت تحمل رای مخالف را داشتید و نظرتان را محترمانه بیان فرمودید.
نظر دوست دیگرمان هم به نظرم آنقدر تندگویانه و غیرمنطقی بودند که دلیلی برای پاسخگویی نداشتم. اگر مایل هستید بحث را جای دیگری ادامه دهیم تا وبلاگ زیبای پلاناریای عزیز نیر به ویرانه‌ای باقیمانده از یک جنگ گفتاری تبدیل نشود. موفق باشید.

خاتون سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:12 ق.ظ http://naghoos.blogsky.com

این خیلی خوب است که نقد یک برنامه یا شوی تلویزیونی مزخرف، بحث هایی به این جالبی را به خودش داشته است. اینجا نه جای نوشتن دفاعیه است و نه جای نوشتن نقد مناسب. آقای مصطفی: احتمالا باید کمی برای شما متاسف شوم. در این مطلب من نه سیاسی بوده ام نه سیاست باز . در اصل من هیچگاه یک فرد سیاسی صرف نبوده ام. البته جایی که سرنوشت خودم، کشورم،مردمم وحتی جهانم اقتضا کند، سیاسی ترین می شوم. اما این مطلب یک نوع نقد بود بر تبلیغ روابط غیر انسانی، آن هم در یک تلویزیون که رسانه ایست بسیار قوی. جای خوشحالی است البته که تلو یز یونهای هاتبرد یکی از یکی بدتر و بی محتواترند وبسیار ضعیف. اینها که به نظر شما اراجیف بودند، تنها دادن معنایی دوباره از یک اندیشه بود. بی اطلاعی یا مقدار زیادی اغماض، بی دقتی شما به اخبار روز کشور وجهانمان را به "دروغ" های من تعبیر کرده اید وخوانندگان آن را " احمق" دانسته اید. جالب است که خودتان در پایان نظرتان به چرت و پرت بودن صحبت هایتان اعتراف کرده اید. اعدام دختران نوجوان، اعدام دو نفر دیگر در مشهد، جنایات جدیدی که در کردستان انجام شده. وگنجی عامل همان "کودتای مردمی" وهزاران مثال دیگر نشان از غرض ورزی وعمق ندانستگی های شماست دارد. فکر می کنم چماق هم در نظرش گفته که اصطلاح " کودتای مردمی" نه تنها بی معنی، بلکه از سطحی بودن واژه ها وبه تبع آن فکرت دارد. گنجی تنها نظرش را در مورد حکومت بیان کرده که بسیار خوب می شناسدش . گنجی از ابتدایی ترین حقوق مدنی اش استفاده کرده.حالا اگر عالیجنا بان خاکستری وسرخ پوش از این آزاد گویی، ترسیده اند . گناه گنجی ها چیست. نمی دانم از کجا شما این تفسیر را به دست ا ورده ای. به شما سه پیشنهاد می کنم : مطالعه کن ، بیندیش، بیان کن . ممنون از پلاناریای عزیز بابت این میزبانی وارایه مطلبم همچنین دیگرانی که نظر دادند کاکتوس متاسفانه باکمی خود سانسوری. سربدار مذهبی ولی منصف وروشنتر از مصطفی به اصطلاح روشنفکر. وچماق که به اصل مطلبم پی برده.

مصطفی سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:25 ق.ظ

جناب خاتون. من نه خودم رو روشنفکر می‌دونم و نه علاقه‌ای به بازگویی گذشته‌ی خود دارم. ولی زمانی که شما هنوز با الفبای سیاست آشنا نبودید بنده در میتینگ‌های سیاسی شرکت می‌کردم. اگر شما اسم محمدی رو شنیدین من باهاش شخصاْْ حرف زدم. اگه شما ماجراهای ۱۸ تیر رو چیزی جز یه کودتای مردمی و انقلاب مخملی می‌نامین من همون زمانش تو دانشگاه بین اونهمه دانشجوی عصبانی در حال تحلیل اوضاع بودم. ولی حالا شما می‌فرمایین که برم مطالعه و اندیشه کنم. البته مسلماْ خودم رو باسواد مسائل سیاسی نمی‌دونم ولی خیلی برام زور داره که شخصی که خودش اخباری رو که اصولاْ سر و ته ندارن و حتی یه خبرگزاری معتبر هم اونا رو تایید نکردن صحیح دونسته و بقیه رو بگه که هیچی نمی‌دونین بیاد از کارم ایراد بگیره. گفتم. منطقی بحث کنید تا منطقی جواب بدم. اگه شما علاقتون به این شبکه‌های مسخره‌ مثل طپش و پن و آی‌پی‌ان نیست می‌تونین به شبکه‌هایی نظیر پارس و NITV و امثالهم پناه ببرید چون تا دلتان می‌خواهد از این اخبار و بحث‌ها برای شما دارن و می‌تونین خیلی خوب با همکیشانتون رابطه برقرار کنین.
مشکل شما اینه که هیچکدوم تحمل آراء مخالف رو ندارین و فقط کسایی که حرفتون رو تایید می‌کنن آدمن و بقیه ول‌معطلن.

خاتون سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:42 ق.ظ http://naghoos.blogsky.com

مصطفی، شاید درست نباشد که از وبلاگ پلاناریای عزیزکه به همه ما لطف دارد. بیشتر از این برای ابراز عقایدمان استفاده کنیم .من گفتم که خود را سیاستمدار نمی دانم . من با همه رسانه های که بخواهند مردم را فریب دهند مخالفم واز هر کجای جهان هم پخش شود مهم نیست. من مثل شما قصد توهین نداشتم .فکر کنم شما همه چیز را با هم قاطی کرده اید اتفاقا من به نظرات مخالفم بیشتر ارج می نهم ولی شما فکر کنم اصلا از مطلب من یا چیزی نخوانده ای و یانفهمیده ای. یابر اساس تیتر اول آن شروع به نقد ( به گفته خودتان اراجیف نوشته شده من )کرده ایدویا اینکه شما نیز با انسان بودن انسان مشکل دارید. مایه خوشحالیست که من مثل شما با الفبای سیاست شما آشنا نیستم (به نقل از شما) ولی حداقل انسانیت را میشناسم ودرکش میکنم وبه آن ارج می نهم. در ضمن اول خودتان با منطق آشنا شوید بعد به دیگران پیشنهاد کنید. اخباری که شما آن را بی سر وته می خوانید و از آن بی خبرید من خود شاهد آن بوده وهستم به عرضتان برسانم که من کرد هستم وهمه کشتار ها را خود دیده ام ونیازی به مهر تایید رسانه های موثق شما ندارم. چون حداقل به کر یا کور نبودن خودم شکی ندارم. اگر جوابی داشتی می توانی از وبلاگ خودم استفاده کنی.(بدم نمی آید) که بیشتر از این مزاحم وبلاگ خوب صدای باران نشویم. چون این بحث ها( از اصل مطلب ارایه شده )دور شده وشاید مناسب نباشد اینجا بیان شود . با عرض معذرت از پلاناریا ی خوب.

مصطفی سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:00 ق.ظ

من مطلب شما رو (با وجود اینکه کاملاْ باهاش مخالف بودم) خوندم. اون هم خط به خط. ولی مثل اینکه شما خودتون درست حرفای منو نخوندین. من گفتم وقتی شما با الفبای سیاست آشنا نبودید... نه اینکه الان هم نیستید. من با انسانیت انسان مشکلی ندارم ولی فکر کنم کسانی هم که اوایل انقلاب در کردستان سر بریده می‌شدند انسان بودند. نمی‌خواد اینو کتمان کنین که همه‌ی عکساشو دیدم. عکسائی که وقتی ببینین بعید می‌دونم بتونین ۵ ثانیه هم بهش نگاه کنین. اگه می‌خواین به قول خودتون حقایق رو بگین کامل بگین. بگین که کردها چطور آدمایی بودن. آیا واقعاْ اینقدر مظلوم بودن؟ کسائی که تو ۸ سال جنگ علیه ایران (جنگی که حتی مخالفای نظام رو هم به جبهه ها کشوند فقط برای حفظ نام و غیرت ایران) این کردها فقط خیانت کردن و به کمک صدام رفتن. حالا نمی‌دونم شما اینا رو می‌دونین و خودتون رو زدین به کوچه‌ی علی چپ یا اینکه واقعاْ بی‌خبرین.
من هم موافقم که وبلاگ پلاناریای عزیز رو بیشتر از این خراب نکنم.

ع.سربدار سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 06:47 ق.ظ http://paradias.blogsky.com

قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در شک ویقین
ناگاه منادی بیامد ز میان
کی بیخبران راه نه آن است و نه این
دوستان عزیز من به نوبه خود عرض کنم که به قول آقا مصطفی هم مذهبی ام ؛ البته نه مذهبی حکومتی وهم روشنفکر که روشنفکر به خودآگاه زمانه گویند؛ نه تحصل کرده .
این حقیر تا سال سوم دبیرستان هم بیشتر درس نخوانده ام ؛علتش هم اخراج از دبیرستان ومحروم از ادامه تحصیل توسط
انجمن اسلامی دبیرستان بود.وباز بعرض برسانم مدت هشت سال ممنوع الخروج از کشور بوده ام به جرم خزان زدگی برگم
که برون فکندند زباغم به جرم چهره زردم و تاکنون نیز در حال چوب خوردن از دست این سیاستمداران زر وزور وتزور هستم
واما........
جناب آقا مصطفی بنده هم اکبر گنجی را خوب می شناسم ومیدانم به خاطر نوشتن مانیقست اول ودومش در بند است چون به تریج قبای حاج آقایان بر خورده چون انان خود را واسطه العقد بین خدا وخلق می دانند واگر خدای نا کرده کسی در باره
آنان اظهار نظر کند کفر کرده ؛ مثل دکتر سروش که اون موقع ها تئوریسین این رژیم بود ولی حالا به بزم عشق نا محرم گشته .
در باره کشته شدن شوانه قادری نیز در مها باد نیز این جنایت امروز است شما قبر کهنه باز نگشا که در سال ۵۸ ؛۵۹ کرد ها چه کردند چون این ور قضیه هم کارش را به خوبی انجام داد.بمباران روستا ها وکشتار کردها وان چهارتن ترکمن .
ولی همین کردها به حرمت ریش سفید مرحوم طالقانی
در مدت ۲۴ ساعت مسافرت ایشان آتش بس اعلام کردند
تا احقاق حق کنند ولی چیزی نصیبشان نشد ز دیوان قضا .!
چون حکم ازلی این است که محروم ؛محروم بماند وزور گو زورگو
هنگامی که زر وزور وتزویر دست به دست هم دهند میشود حکومت بنی امیه وبنی عباس.
در دوران حکومت پهلوی ؛بیداد گاهی تشکیل دادند ودر آن به محاکمه گلسرخی ودانشیان پرداختند گدر حضور چشم تمام ایرانیان .
ولی اینان تمام محاکماتشان پشت در های بسته است که مباداترکی بردارد چینی نازک مصلحت نظام ...! وگر نه چه ابایی است از بیان حقایق در حضور انظار.


چماق چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:03 ب.ظ http://koshteman.blogsky.com

سلام
بحث بسیار جالب بود . باز میام همینجا برا حال دادن به آن هایی که پاسخ نداشتن خود را به تند گدیی دیگران معنا میکنند . در ایران احتمالا بایست همدیگر را بوسید و بعد انتقاد کرد تا تند گویی مشود .

ع.سربدار پنج‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:06 ق.ظ http://paradias.blogsky.com

ما منتظرانیم

جوجو یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:36 ب.ظ http://ajooj-majooj.blogfa.com

سلام . من لینک وبلاگ شما رو گذاشتم تو وبلاگم شما هم اگه دوست دارید و زحمتی نیست لینک منو بزارید

خاتون دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:04 ب.ظ http://naghoos.blogsky.com

ستان خوب ،در آخر می خواهم به مصطفی ودیگر دوستانی که متوجه اصل مطلبی که نوشتم نشده اند ، برسانم که نمی خواستم در وبلاگ پلاناریا بحث به مسایل سیاسی کشیده شود.. در ضمن هدفم از ارایه این مطلب، بحث پیرامون مسایل فرهنگی واجتماعی بخصوص برنامه شوی پرچونه بود . دوستانی که نظری غیر از این موضوع دارند ( کردها،یا مسایل روز سیاسی) در وبلاگ خودم جوابگوی نظراتشان هستم (البته در حد توانم).باتشکر از همه دوستان که مطلب را خوانده ونظراتشان را در این مورد بیان نمودند مخصوصا پلاناریای عزیز .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد