به دلیل مشکلاتی که بلاگ اسکای داره یعنی دم به دقیقه یا هک میشه یا فیلتر میشه به وبلاگ سابقم توی بلاگفا باز میگردم.صدای باران را فراموش نکنید و همچنان یاور لحظات بارانیم باشید...


WwW.Sedaye-Baran.BlogFa.Com.

مطلبی از وبلاگ « ناقوس »

سلام دوستان.امیدوارم همتون خوب باشید.
شما رو نمیدونم ولی بارها برای من اتفاق افتاده که با بعضی ها اولین جملات که رد و بدل کردم کل کل و دعوا بوده ولی بعد طرف مقابل تبدیل به یکی از دوست های صمیمی ام و یا تبدیل به کسی شده که رابطه خوبی باهاش برقرار کردم.امروز میخوام یکی از این دوستان رو بهتون معرفی کنم.وقتی با این دوست آشنا شدم که تقریبا اولین مطالب وبلاگش رو داشت مینوشت و مطلبش هم در مورد حقوق زنان بود.سر این موضوع ما تقریبا بحث طولانی با هم داشتیم که همینجا اعلام میکنم که من تقریبا کم آوردم.ولی نوشتن از این دوست یک دلیل دیگه داره که الان عرض میکنم( ا چرا هولم[غلط املایی نگیریدها] میدی!!!!!!!).امروز وقتی به وبلاگ این عزیز که اسم اینترنتی(یا غیر اینترنتی) شون «خاتون» است سر زدم یک وطلبی رو دیدم که مدت ها بود میخواستم خودم بگم.ولی چون خودم رو در حد نوشتن در این مورد نمیدونستم بی خیالش شدم.وای حالا که «خاتون» جان این زحمت رو کشیدن من با اجازه ایشون این مطلب رو اینجا میزارم.به وبلاگ بسیار زیبای
ناقوس که حرفهای زیبای «خاتون» جان رو در دلش جای داده حتما سر بزنید.



شوی پر چونه

هر زمان تلویزیون های فارسی ماهواره ای hotbird را از روی کنجکاوی بررسی می کنم می فهمم که چقدر از ما دورند وبا ما غریبه . جدا از فرهنگ ،اجتماع ،سیاست ومسایل داخلی ما.این شبکه های تلوزیونی لوس آنجلسی و آلمانی و غیره hotbird هیچ سنخییت ونقطه اشتراکی با دردها و رنج های ایرانیان ندارند . متاسفانه این شبکه ها جدا از ملت ایران ولی همسو با حکومتند.
 فکر نمی کنم ایرانیان خارج از کشور وقتشان را با این اراجیفی که پخش می شود،هدر بدهند؛ چون آنها می دانند که اینها حرفی برای گفتن ندارند . ولی متاسفانه در ایران هم از روی ناچاری وهم ناآگاهی تعدادی از مردم بیننده این برنامه های  مزخرف هستند و یا کسانی هستند که از دیدن آخوند خسته شده اند وحاضرند هر چیزی غیر از آخوند ببینند . غافل از آنکه این شبکه ها هم به اندازه آخوندها برای مردم ایران مضرند ( و شاید هم بیشتر مضرند) وبه حال حکومت مفید. در این تلویز یونها چیزی جز شو، یا تبلیغ برای  وسایل آرایش ،  کرمهای ساخت خودشان ، فالگیری ، جراحی از جمله : بالا وپایین یا گرد وسفت کردن پستان زنان ، بالا وپایین بردن بینی ، کاشت ابرو ، کشیدن پوست صورت زنان به این طرف وآنطرف اگه ذره بین هم بیاندازی پیدا نمی شود. واما بدتر از همه اینها، تبلیغ برای عرب های شیخ نشین خلیج همانند دبی که دختربچه های کم سن وسال ما را آزادانه با اطلاع دولتشان به حراج می گذارند تا برای شبی از باکرگی کودکانمان ، عربهای خر ولی پولدار به دید من به پستی برسند واز دید خودشان از کودکانمان کام بگیرند،است . آنها بطور آشکار برده داری جنسی را رواج می دهند . و شبکه های لوس آنجلسی ما تبلیغ آنها را ، بنازم تلویز یو نهای لوس آنجلسی مان را در قلب امریکا .

 ***** 

اینها از فقر ، اعتیاد ، بیکاری ، فساد ودیگر مسایل اجتماعی ، اقتصادی وسیاسی روز ایران بی خبرند. کشته ومثله کردن یک فعال کرد سیاسی و بدنبال آن حکومت نظامی ، کشتار ودستگیریها کردستان غافلند. از اهواز،از اکبر گنجی ها ، محمدی ها ، زرافشانها ودیگر زندانیان سیاسی بی خبرند. از 18 تیرها و تحصصن ها ، از ضرب وشتمها وآزارهای جنسی در زندانها غافلند. نمی دانند معصومه شفیعی ها با همه دردها ورنج هایشان  کجای ایرانند. از اعدامهای کودکانمان بی خبرند. واصولا نمی خواهند که خبردار باشند. اینها می خواهند مردم را با مزخرفاتشان سرگرم کنند وشاید جیره خوار همینها....

برنامه دکتر مظاهری در یکی از شبکه ها با وقاحت کامل زنان  مارا تشویق به جراحی های زیبایی پی در پی می کند. وبا گفتن جملاتی از قبیل عزیزم ، آره قربونت بشم،با پیامش ، که زنها باید زیبا باشند وبرای آن تلاش کنند، نوجوانان ما را می فریبد.آنها را با دغدغه های زیبا بودن به جامعه راهنمایی می کند. می گوید برای یک زن زشت است که پستانش شل شود واو بلافاصله در صدد جراحی آن برنیاید. او پسشنهاد می کند که آره عزیزم ما انواع مدلهای روز پستان را داریم . بیایید و انتخاب کنید.

*****  

 آری به درک که ما زنان  جه جایگاهی در ایران داریم وکجای کاریم. فعلا دغدغه ما باید بالا وپایین بردن پستانهایمان یا کج وکوله کردن بینی مان باشد یا فعلا جیب آقایان وخانمهای جراح ودلال کرمها را پرتر وپرتر کنیم . دیشب باز سری به این شبکه ها زدم. شانشی به   IPN  نگاه کردم.  پسری که تند وتند داشت حرف می زد. حدودا ساعت دوازده ، دوازده ونیم شب بود. برنامه ای به اسم شوی پر چونه با مجری گری احمقی به تمام معنا عقده ای  به اسم بهروز. موضوع برنامه این بود که چرا مردان با زنان با کره و اورژینال ازدواج می کنند؟ تلفن های نیز از ایران به این برنامه جلوه ای بیشتر داد. بهروزخان تاکید کردند که پشت این برنامه چند روانشناس وجامعه شناس است پس به حتم حرفهای من از آیات قرآن هم مستند تر است !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

این آقا پسر عقده ای ابتدا با فروریختن عقده های جنسی خود شروع کرد. قبل از بیان جملاتی ازآن برنامه از همه مردم بخصوص زنان معذرت می خواهم . واین حرفها را فقط وفقط در خور شان ومنزلت بهروز خان وگرداننده گان شبکه اش میدانم و  فقط جهت آگاهی شما عزیزان خلاصه ای از صحبت های غیر انسانی عنوان شده در آن برنامه را برایتان بازگو می کنم :"چرا زنان در ایران ، اروپا،امریکاو...  بارهاوبارها مجانی به مردان می دهند ولی وقتیکه مردی میخواهد با آنها ازدواج کند. در مقابل دادن به همسرانشان پول می گیرند. حالا این پول چه نقدی باشه چه بصورت خوراک ، پوشاک ویاهزینه های دکتر و...در ضمن مردی که پول میدهد وجنس می خرد چرا جنس دست دوم یا حالا صد بار استفاده شده بخردچرا باکره ودست نخورده برای خودش نخرد. اصلا هم مهم نیست که خودش قبلا چکار کرده چون دارد پول می دهد وجنس نو می خرد. حالا این جنس های باکره ودست نخورده دارای قیمتهای متفاوتی می باشد. هرچه از ظاهر ( صرفا ظاهر زن، چون این حیوانها از زن فقط جسمش را، واز جسمش فقط اندام جنسیش را می شناسند) بهتر وزیباتری برخوردار باشند قیمتی بالاتر، وهرچه زشت تر و درب وداغون ترقیمتی کمتر می پردازند. زنان که چیزی غیر از همخوابه شدن با مردان ندارند. جد یدا، قبل از ازدواج دختران مجانی می دهند پس باید به شوهرانشان هم مجانی بدهند زنان که نقش مثبت دیگه ای در جامعه ندارند. کارهای منزل را هم انجام نمی دهند. زنان غیر از دادن کار دیگه ای ندارند. ازدواج هم صرفا تجارت است. برای مردان چیزی جز سکس نداردو برای زنان چیزی جز دادن به مردان با این تفاوت که بعضی از زنان به صورت خصوصی و بعضی دیگر عمومی می دهند.این برنامه مبتذل با هر هدفی ، مایه ننگ وشرمساری شبکه IPN وکارکنان آنست. این انسانهای سرخورده وبی شرم ، گستاخ و در اوج حماقت،با قدمت فکری در حد دایناسورها و خوشبختانه مانند آن ها انقراض یافته ، مثلا می خواهند از مسایل اجتماعی ایران سخن به میان آورند.

   « ابلهی کو عقل و هوشش گم شود      کدخدای خانه مردم شود »

 

ابلها مردا ، که تو هستی ....

*****

این برنامه که مثلا  روانشناسان وجامعه شناسان عقده ای وغافل آن را هدایت میکردند وصدایشان از جایی گرم مانند کاهدانی مغزشان بلند می شود؛ به خود اجازه می دهند که هرگونه توهینی را به مردم ایران روا دارند . مخصوصا زنان ما را جنس و کالایی برای سکس مردان معرفی می کنند. می خواهم به این بی خبران گوشزد کنم، که نیم نگاهی و نه بیشتر،به سنت ،  رسومات رایج ،فرهنگ و ممهم تر از هر چیزی ، قانون اساسی ایران در خصوص زنان بیندازند و بدانند که پایه گذار وتدوین گر همه این سنت ها وقانون ها مردان بوده اند نه زنان . این جامعه ی مردسالاراست که بایست جوابگوی فرهنگ نادرست وغلط جامعه باشد . این دایناسورهای انقراض یافته ، که از انسان به سان حیوانی پست و مانند خودشان سخن می گویند ، قابل ترحمند وباید به حالشان گریست. آنان زنان را با دست خوردگی یا باکرگی( و به قول آن مردک احمق دادن و ندادن) می سنجند و بس. چقدر شبیه اند به اهالی سوسمارخوارحجاز که در دوران جاهلیت و کمی بعد از آن، درون ناتوان و پرازعقده های شان را در حمله به ایران و گرفتن تمتع از زنان ایرانی و فرافکنی حقارت های شان به ایرانیان نشان دادند . زنان ایرانی را طوری مورد اتهام قرارمی دهند که انگار همه قدرت خانم رایس را دارند آن هم در جامعه آخوند زده ایران . غافل از اینکه هنوز در ایران دختربچه های ده، دوازده ساله که خود کودکی بیش نیستند،هم باید زن باشند هم مادر،وهم اینکه هر شب توسط شوهرانشان مورد آزار وتجاوز جنسی قرار گیرند. بدا به حال ما که شما ما را به نقد بکشید،بدا. خاک بر سر مملکتی که تو، بهروز خان، منطق و فلسفه ی زندگی و عشق و اجتماع و روابط اش را می خواهی تدوین کنی . تو آنقدر در حماقت ات فرو رفته ای که تنها و تنها احساس قابل ترحم بودن و تلاش برای سپردنت به دوستان روانشناس و روانکاو( برای کشف احتمالا یک نوع بیماری جدید روانی) را دردل به وجود می آوری . برای ام جالب است بدانم زمانی که پای ات به ینگه دنیا رسید، درونت ازدیدن برابری انسان ها در حقوق شان چگونه رمید؟ چگونه منطق های هزاران ساله ی آخوندی درون ات، شوکه شدند؟  بدانید که بازنده شمایید نه ما. جنبش روشنفکری هم در بین زنان وهم مردان در ایران قویترازهزاران جامعه شناس پشت سر تو و امثال تواند. شما با انسان بودن انسان مشکل دارید وبس.



دوست دارم نظراتتون رو در مورد این مطلب بدونم.بی خبرم نگذارید.


بارانی باشید...

مهمترین سرگرمی من تماشا کردن فیلم است.تنها سرگرمی که در واقع بخشی از زندگیم شده.بخشی که تقریبا جدا کردنش از زندگیم شاید غیر ممکن باشه.این که عاشق فیلم هستم به این معنی نیست که تحمل هر فیلمی رو دارم یا اینکه با همه نوع فیلم میتونم رابطه بر قرار کنم.راستش نه من نه کس دیگه ای فکر نکنم بتونه هر نوع فیلمی رو دوست داشته باشه.اگر هم کسی پیدا شد که این اخلاق رو داشت باید بهش تبریک گفت.این افراد تو فیلم زندگی میکنند.در هر حال میخوام یکم حرف سینمایی بزنم.اینو میگم چون اگر طرفدار سینما نیستید بی خیال بقیه اراجیفم بشید.
وقتی که فیلم Man On Fire رو دیدم تنها چیزی که خیلی از نظر من توی این فیلم آس بود بازیگری بود ۱۰ ساله.در واقع این فیلم اولین فیلمی بود که از این دختر کوچولوی ۱۰ ساله میدیدم.باور کنید بازی این دختر تو این فیلم به اندازه ای زیبا بود که مانع هنر نمایی های غول بازیگری ای مثل دنزل واشنگتن میشد.دنزل واشنگتنی که تا به حال هیچ نقشی رو بد بازی نکرده.حالا یکم از این دختر یعنی Dakota Fanning براتون میگم تا اگر مشناسیدش بیشتر باهاش آشنا بشید.مطلب زیر از ماهنامه ی «دنیای تصویر» است.

                          
                          Dakota Fannig  
                                                         Dakota Faning

هانا داکوتا فانینگ روز بیست و سوم فوریه ی سال ۱۹۹۴ در ایالت جورجیای آمریکا به دنیا آمد.پدرش استیو فانینگ در طول دهه ی ۱۹۹۰ به عنوان یک بازیکن بیسبال در چند تیم بازی میکرد.اما اکنون شغلی مرتبط با تخصص اش در رشته ی برق دارد.داکوتا از زمانی که خیلی خیلی کوچک بود به بازیگری علاقه داشت.خود میگوید بازی در خانه ی عروسکی اولین تجربه ی بازیگری اش بوده است.اطرافیان خانواده فانینگ که متوجه شده بودند که داکوتا استعداد فوق العاده ای در بازیگری دارد به پدر و مادرش پیشنهاد کردند که او را به یک آژانس بازیگری معرفی کنند.آنها نیز مدت شش هفته برای این کار وقت گذاشتند و این طور شد که داکوتا در سن پنج سالگی برای اولین بار در یک آگهی تبلیغاتی برای پودر ماشین لباسشویی بازی کرد و سپس در نقش «الی» در (شوی الی مک بیل) ظاهر شد.بازی در نقش «دلیا چادری» نخستین تجربه ی بازیگری وی در یک مجموعه تلویزیونی بود.وی در آن هنگام تنها شش سال داشت.داکوتا این مدت باید برای فیلم بردای مدام به لس آنجلس میرفت و این رفت و آمدهای مکرر او را خسته میکرد.به همین دلیل خانواده اش برای همیشه از جورجیا به لس آنجلس عزیمت کردند و در آنجا ساکن شدند.
نقش های دختر «ادی» در (داروی قوی) و «براندا کالینز» در (سی اس آی:بازجویی های صحنه جنایت) نخستین نقش های تلویزیونی داکوتا بعد از سکونت در لس آنجلس بودند.نقش های سینمایی داکوتا نیز از سال ۲۰۰۰ به بعد به او پیشنهاد شدند.یک نقش کوچک در فیلم سینمایی (تام کتز) و نقش «لوسی» دختر یک عقب مانده ی ذهنی(با بازی شان پن) در فیلم (من سام هستم).داکوتا بعد از بازی در نقش «لوسی» ستایش منتقدین را بر انگیخت و به خاطر آن چند جایزه نیز دریافت کرد.در جلسه ی پرسش و پاسخ (من سام هستم) یکی از منتقدین از او پرسید چگونه توانسته به راحتی در مقابل دوربین گریه کند و داکوتا پاسخ داد که به یاد ماهی طلایی اش که چند وقت پیش مرده افتاده و گریه کرده است.

داکوتا هرگز مدرسه نرفته است.بلکه یک معلم سرخانه دارد که او را همه جا و سر صحنه ی همه ی فیلم ها وسریال ها همراهی میکند.داکوتا معتقد است که هرچه را که میداند معلمش به او یاد داده است.مدتی پیش از او برای بازی در نقش اصلی فیلم (دختری که تام گوردون را دوست داشت) دعوت شده بود اما مدیر برنامه هایش تصمیم گرفت که او در پروژه های دیگری چون:۹ زندگی.قایم موشک.جنگ دنیاها.خیالباف.عنکبوت شارلوت و آلیس در سرزمین عجایب که همگی امسال یا سال آینده اکران خواهند شد حضور داشته باشد.داکوتا اکنون به عنوان یک بازیگر کودک آنقدر مورد توجه قرار گرفته است که همگی معتقدند بدون شک زمانی که بزرگ شود بازیگر فوق العاده ای خواهد شد همانطوری که الان است.

همبازیان افسانه ای داکوتا

رابرت دونیرو
داکوتا در فیلم (قایم موشک) با رابرت دونیروی افسانه ای همبازی شده است.او در این فیلم نقش کودک افسرده ای به نام امیلی را دارد که با پدر مجردش(رابرت دونیرو) زندگی میکند.همزمان با عزیمتشان به شمال ایالت نیویورک امیلی در خیال خودش دوستی به نام چارلی خلق میکند.این رفتار او در نزد پدرش غیر منتظره و ترسناک است بنابراین سعی میکند همراه دکتر امیلی(فمکه جانسن) راهی برای بهبود وی بیابند...
بری جوزپسن تهیه کننده ی فیلم میگوید :«هر دفعه که بعد از هر صحنه فیلمبرداری با رابرت و جان(پالسن کارگردان فیلم) صحبت میکردم آن دو از اینهمه استعداد داکوتا دچار شگفتی شده بودند.»

(Hide And Seek)داکوتا در کنار رابرت دونیرو در قایم موشک

دنرل واشنگتن

مرد خشمگین(Man On Fire) تریلری انتقام جویانه است به کارگردانی تونی اسکات که در مکزیک اتفاق می افتد.در ایم فیلم داکوتا در کنار دنزل واشنگتن ظاهر شده است.واشنگتن یک مامور بازنشسته ی سیاست که برای محافظت از دختر یک تاجر(مارک آنتونی) به نام پی یتا به استخدام در می آید.
دنزل واشنگتن در مورد داکوتا میگوید:«در تمام دوران بازیگری ام تنها دوبار به یاد می آورم که مبهوت بازی طرف مقابل ام شده باشم .یک بار وقتی با جین هاکمن هم بازی شده بودم و بار دیگر وقتی در مقابل داکوتا فانینگ بازی میکردم»
(Man On Fire)داکوتا همرا با دنزل واشنگتن در مرد خشمگین

شان پن

داکوتا در فیلم (من سام هستم) در کنار شان پن بازی کرده است.من سام هستم داستان پدر عقب مانده ای را بازگو میکند که دادگاه در صدد است سر پرستی دخترش را از او بگیرد.همان طور که گفتم بازی داکوتا در این فیلم ستایش و تقدیر همگان را بر انگیخت.جسی نلسون کارگردان فیلم میگوید:«او همیشه بعد از یک برداشت پیش من می آمد و میگفت فکر کنم حالا دیگر بتوانم با پدر بروم...»
داکوتا همراه شان پن در من سام هستم

تام کروز

داکوتو در جنگ دنیاها ی استیون اسپیلبرگ که اخیرا اکران شده در نقش دختر تام کروز بازی میکند.فیلم که بر اساس نول پر فروش و علمی تخیلی اچ.جی.ولز ساخته دشه در باره ی خانواده ای است که همزمان با هجوم مجودات فضایی به زمین برای بقا میجنگند...
داکوتا با ذوق و شوق میگوید:«هم بازی شدن با تام هیجان انگیزه...تنها چیزی که میتونم بگم همینه...».آیا اسپیلبرگ میتوانست بازیگر کودکی بهتر از داکوتا برای بازی در این نقش پیدا کند؟نه...اسپیلبرگ او را گلچین کرده است.
داکوتا همراه تام کروز در مراسم اکران جنگ دنیاها

کرت راسل
در خیالباف داکوتا با کرت راسل همبازی شده است.فیلم در باره ی یک مربی است که به کمک دخترش از یک اسب زخمی نگهداری میکنند تا سلامتی اش را بدست آورد.این دو در صددند با این اسب در مسابقات بریدرز شرکت کنند...
تهیه کننده فیلم مایک تالین میگوید:«کرت گفته که داکوتا یکی از بهترین بازیگرانی است که او تا به حال با آنها کار کرده.معلوم است که او در این گفته به عمد از لفظ "بازیگر کودک" صرفنظر کرده است.»


مایک مه یرز

گربه در کلاه را شاید دیده باشید همان فیلمی که از روی یکی از کتابهای دکتر سئوس ساخته شده است.نقش گربه در این فیلم را مایک مه یرز(شرک) بازی میکرد و دختری که در کنار او بازی میکرد داکوتا بود.مایک مه یرز در باره ی داکوتا میگوید:«او ترکیبی است از جودی گارلند و مریل استریپ.» 

گفتنی های دیگر در مورد داکوتا فانینگ

در سن ۲ سالگی خواندن را آموخت
در سن ۸ سالگی به خاطر بازی در من سام هستم جوانترین نامزد دریافت بهترین جایزه ی انجمن بازیگران شد
در همان سال وقتی جایزه ی بهترین بازیگر کودک را برای فیلم من سام هستم از سوی انجمن منتقدین پخش فیلم دریافت کرد به قدری کوچک بود که قدش به میکروفن نمیرسید بنابراین اورلاندو بلوم او را بلند کرد و در تمام طول صحبت اش جلوی میکروفن نگه داشت.
داکوتا بحث برانگیز ترین بازیگر کودک از زمان جودی فاستر تا به حال بوده

خوب دوستان این هم از حرفهای سینمایی این وبلاگ امیدوارم خوشتون اومده باشه.هرچند که بعضی ها باز هم نسبت به ما بد فکر میکنند ولی دیگه کاریشون نمیشه کرد.اون آدما از ریشه و بن مشکل دارن (مصطفی جان اصلا با تو نبودم ناراحت نشی ها!!!!!!)

بارانی باشید...